گفتگو با آقای دکتر علی مبینی دهکردی استاد تمام دانشگاه و محقق در حوزه استراتژی انرژی
موضوع: ناترازی انرژی یکی از چالش های اصلی گذار به سیستم های پایدار
عضو محترم هیات علمی جناب آقای دکتر علی مبینی دهکردی
ضمن تشکر از مشارکت شما در تهیه بولتن فناوری اداره کل سیاستگذاری فناوری و نوآوری معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه تهران، لطفا با پاسخ به سوالات ذیل ما را درتهیه این بولتن خبری یاری دهید.
بخش اول: تعریف و کلیات
- ناترازی انرژی در ایران دقیقاً به چه معناست و شامل چه بخشهایی از زنجیره انرژی میشود؟
- از چه زمانی نشانههای ناترازی انرژی در ایران آغاز شد و روند آن چگونه بوده است؟
- چه تفاوتهایی میان ناترازی انرژی در بخش برق، گاز، و فرآوردههای نفتی وجود دارد؟
یکی از مباحث با اهمیتی که در حال حاضر در کشور ایران وجود داره هم مزیت ملی محسوب می شود هم چالش ملی کنونی را به وجود آورده بحث انرژی است. ازاین جهت مزیت ملی محسوب می شود که ایران بالاترین ذخایر نفت و گاز جهان را بعد از کشور روسیه دارد. از لحاظ گاز جلوتر از کشوری مثل عربستان است ولی از لحاظ نفت بعد از و عربستان و روسیه و کشورهای دیگر می باشد. اما در مجموع ازنظر نفت و گاز رتبه سوم جهان رابه خود اختصاص داده است. اکنون کشوری که این منابع را دارد دچار ناترازی شده است اگر بخواهند ناترازی را تعریف کنند، ناترازی در سیستمی رخ می دهد که طرف عرضه انرژی پاسخگوی طرف تقاضا نیست و یا عدم تعادل بین عرضه و تقاضا موجب شده که ناترازی و ناپایداری به وجود آید و دسترسی درهمهی زمان برای همهی افراد درانجام فعالیتها در سرزمین مقدور نباشد. نمونههای بحثی که امروز در سیستم برق مشاهده می شود یا روی کمبود فرآوردهها یا تامین انرژی مورد نیاز واحدهای تولیدی یا خوراکی که برای بعضی از واحدهای بزرگ صنعتی بوجود آمده ناشی از یک عدم تعادل است. علل و عوامل آن چگونهاست اگر بخواهند تولید ملی را حساب کنند و نفت و گاز روی هم رفته معادل سازی گردد براساس معادل بشکه نفت خام و مترمکعب گاز، میزان تولید نفت خام کشور نزدیک 9ونیم میلیون بشکه درروز می باشد که هفت و نیم میلیون بشکه آن در روز مصرف می گردد و ازاین نظر ایران جزء کشورهایی است که بالاترین میزان مصرف را نسبت به GDP (تولید ناخالص داخلی) دارا بوده و بالاترین شدت مصرف انرژی در بین کشورهای جهان را دارد. این ضریب از تقسیم کل مصرف انرژی کشور برتولید ناخالص داخلی ( GDP) آن کشور محاسبه می شود و شامل مصرف انرژی به ازای هر یک هزار دلار تولید ناخالص داخلی است. ایران در بخشهای غیرمولد بیشترین مصرف انرژی را دارد. از چه زمانی نشانههای ناترازی انرژی در ایران شکل گرفته است ؟ از نیمهی دوم دههی هشتاد تقریبا این مساله بارزشد وقتی جریان انرژی را از طرف تولید نگاه میکنید و طرف مصرف را بررسی می نمایید، مصرف فراورده یا گاز و نفت سفید معادل هفت و نیم میلیون بشکه است که مصرف داخلی را به خود اختصاص می دهد و عمدتا با راندمان پایین مصرف می شود و دراین بین نیروگاه ها و صنایع انرژی بر مثل فولاد، سیمان با پایینترین راندمان کار می کند. به دلیل اینکه سرمایهگذاری لازم انجام نشده است درجهی پیچیدگی پالایشگاه ها به استثنای پالایشگاه خلیجفارس از پایینترین درجه پیچیدگی برخوردارند که در مقایسه با پالایشگاههای جهان، فراوردههایی که تولید می کنند نفت کوره بالاترین نسبت را دارد. پالایشگاه جهان در حال حاضر نفت کوره تولید نمی کنند ولی پالایشگاه های ایران بالای بیست درصد وحتی بالای بیست و پنج درصد و در مواردی بالای بیست و هفت درصد نفت کوره تولید می کنند. در بخش حمل و نقل بین جادهای در حال حاضر بیشترین میزان مصرف را دارد و حمل بارو مسافر حدودا 75 درصد با ناوگان زمینی انجام می شود که درصد راندمان آن حدود سی درصد است. در مصارف خانگی، تجهیزات گرمایی مثل بخاریها، کولرها، سیستمهای شوفاژ و سیستمهای موتورخانه پایینترین راندمان را دارد به ندرت ساختمانهای جدیدی که ساخته می شود از یک تجهیزات سرمایش و گرمایش با راندمان مناسب معدل راندمان متوسط جهان برخوردارند. وقتی علل ناترازی انرژی را بر اساس آمار و اعداد در جریان انرژی کشور نگاه کنید مشخص است که تولید ما با ضریب ازدیاد برداشت حدود 22 تا 25 درصد است در صورتی که کشورهای همسایه بالای 35 درصد است. ضریب تولید و ضریب مصرف نشان می دهد ما به شدت از مصرف انرژی بالا برخوردارهستیم. تجهیزات ماهم از تکنولوژی مناسب روز برخوردار نیست این در موتورهای اختراع داخلی، در صنایع فولاد، در صنایع سیمان، در ناوگان حمل و نقل و تجهیزات گرمایش و سرمایش قابل ردیابی و ممیزی انرژی می باشد.
آخرین اعدادی که اعلام شده بیانگر این است که میزان مصرف سالیانه گاز در نیروگاه ها، 225 تا 230 میلیارد متر مکعب است. همچنین راندمان نیروگاهی ایران راندمان پایینی است و هم اکنون با ناترازی برق و برق رسانی مواجه شده است. ناترازی بزرگ دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد تمرکز و تکیه بر سوخت های فسیلی است. در ایران از منابع دیگر و از ظرفیتهای دیگر برای متنوعسازی منابع انرژی کمتر استفاده می شود. حدود یک تا یک و نیم درصد از سبد انرژی ایران، استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، نیروگاههای بادی و ژئوترمال است. چه تفاوتهایی میان ناترازی انرژی در بخش برق و گاز و فراوردههای نفتی وجود دارد؟ ناترازی آنها مشابهت دارد و از لحاظ تولید و مصرف آن قاعدهای که اشاره شد یعنی میزان طرف عرضه پاسخگوی طرف تقاضا نیست، وجود دارد. درحقیقت اسب تراوای تقاضا با سرعت خیلی بالاتری حرکت میکند و با سرعت خیلی بالایی نسبت به اسب کند طرف عرضه پیشی گرفته است . در بخش برق، ناترازی عمدتا در شبکهی تبدیل و انتقال است در صورتیکه در بخش گاز و نفت از ضریب ازیاد برداشت میادین است و در بخش فراوردههای نفتی ناشی از به روز نشدن تکنولوژی پالایشگاه ها است.
بخش دوم: دلایل و عوامل مؤثر
- کدام عوامل مهم ساختاری و سیاستی موجب ناترازی انرژی در کشور شدهاند؟
- چه سهمی از ناترازی مربوط به یارانههای انرژی و قیمتگذاری غیرواقعی است؟
- نقش فرسودگی زیرساختها و عدم سرمایهگذاری در سالهای گذشته چقدر در این بحران مؤثر بوده است؟
- ازدیاد جمعیت، رشد شهرنشینی یا تغییر الگوی مصرف چه تأثیری در ناترازی داشتهاند؟
دلایل و عوامل ناترازی از نگاه ساختاری مرتبط است با بروکراسی حاکم بر بخش انرژی ایران و ایجاد سازمانها و ساختارهای موازی ناکارمد اعم از نفت، برق، گاز، بهینهسازی و شرکتهای زیرمجموعهای که مثل شرکت ملی نفت subsidiary ها ( شرکت های تابعه ) مختلفی در سراسر کشور و در میادین دارد و کارهای موازی انجام می دهند بنابراین موضوع ساختاری و سیاستی جمع کردن ساختارهای موازی و کارآمد کردن سیستم administration و بروکراسی حاکم بر بخش انرژی ایران، از اهمیت ویژه برخوردار است و رسیدن به این نتیجه که در ایران به جای وزارت نیرو و وزارت نفت باید یک ساختار متمرکز به نام ساختار انرژی داشته باشیم که صرفا سیاستگذاری انجام دهد. الگوهایی در جهان وجود دارد به عنوان مثال درحال حاضر کشورهایی که نفتی هستند مانند نروژ و ایران ساختارهای مدیریتی و ساختارهای سیاستی قابل مقایسه ای دارند. نروژ توانسته است ذخایر نفتی را عامل توسعه کند ولی ایران مانند سایر کشورهای نفت خیز دچار نفرین منابع و بیماری هلندی شده است.
مهمترین نکته از عوامل ساختاری نقش دولت به عنوان تولید کننده است درحالیکه دولت باید نقش سیاست گذار، هدایت کننده و ناظر داشته باشد اگرچه سعی شده است که از مدیریت میادین، سهام پالایشگاه هاو نیروگاه ها را به بخش غیر دولتی واگذارکنند ولی در حال حاضر به قیمت یارانهای و قیمت گذاریهای دستوری متکی شده اند بنابراین چیزی که به لحاظ ساختاری، سیاستی، قیمتگذاری و یارانهای؛ در صنعت انرژی ایران کمتر به چشم میخورد، انحصار و نبود رقابت است که باید به طور جدی انحصار کاهش پیدا کند و یک بازآفرینی و بازنگری صورت پذیرد و در ساختارها نوسازی داشته باشند و به سمتی حرکت کنند که بازارها را شکل دهند و بازار انرژی ایران سازماندهی شود که هر کس که تولید کننده هست محصول خود را به بازار ارائه دهد و هرکسی هم که مصرف کننده هست خرید را از بازارانجام دهد.
حساب یارانه اقشار مختلف جامعه را هم باید از قیمت انرژی جدا کرد و نظام یارانهای را به نحو دیگری طراحی کرد. چون در حال حاضر افراد با قیمتهای ارزان تلاش دارند که بالاترین مصرف را داشته باشند بدون اینکه بدانند این مصرف منجر به تولید می شود و باعث می گردد ضریب شدت مصرف انرژی بالا رفته و اسب تراوای تقاضا و مصرف نسبت به اسب لنگ تولید و عرضه پیشی گرفته و سرعت بیشتری پیدا کند. پس باید روی یارانهها و قیمتگذاری ، مکانیسم بازار را با نظارت عالی دولت جدی بگیرند تا از این طریق کنترل مصرف را دنبال کرده و در تولید هم بتوانند با یک شرایط رقابتی قیمت تولید را پایین تر بیاورند و راندمان و کارایی تولید را افزایش دهند.
در ایران صنعت نفت تقریبا بیش از صد سال عمردارد. چون این صد سالگی به دلیل شرایطی که در کشور در سه دهه اخیر پیش آمده و بروز تحریمها، صنعت نفت و انرژی از تکنولوژی روز برخوردار نیست و شکاف تکنولوژی خیلی بالایی نسبت به امروز صنعت در جهان دارد و به طور طبیعی این شکاف روی سیستمهای تولید، سیستمهای انتقال، سیستمهای فراورش و سیستمهای مصرف تاثیر دارد. دو عامل سرمایهگذاری و جذب سرمایه که روز به روز میزان چالش سرمایهگذاری بالاتر می رود و به کارگیری فناوری روز برای تولید،انتقال،توزیع، فراورش و مصرف باید در اولویت قرار گیرد و هر کدوم از بخشها به صورت ویژه باید مورد توجه قرار گیرد. درحال حاضر باید بتوانیم از فناوریهای روز برای بالا بردن راندمان کاراییها، کاهش آلودگیها و بهبود شاخص شدت مصرف انرژی به سمت کاهش به صورت اولویت و گسترده استفاده کنیم. همانطور که میدانید کشورها برای تامین منبع انرژی شان از منابع فسیلی به سمت منابع تجدید پذیر حرکت می کنند که در ایران درصد انرژی تجدیدپذیر در سبد انرژی ما خیلی پایین است. یک اتفاق دیگری که رخ می دهد این است که در ایران وقتی جمعیت روستاهای کوچک به چهار هزار نفر می رسند به شهر تبدیل می شوند و نیازمند می شوند به شبکهی مصرف گاز، شبکهی مصرف برق، شبکهی مصرف انرژی و اصولا الگوی مصرف آنها ناگهان تغییر میکند بدون اینکه پتانسیل تولید افزایش یابد. الگوی مصرف به جای اینکه مزیت سازی کند و ارزش افزوده ایجاد کند در بخش مصرفی خانوار می باشد. با توجه به شاخص ها مشخص است که مصارف غیر تولیدی ما در انرژی نسبت به تولید پیشی گرفته که این خود یه شکاف گسترده است. با توجه به اینکه در بخش تقاضا نرخ رشد نسبت به بخش عرضه پیشی گرفته و یکی از عوامل آن رشد شهرنشینی و تغییر الگوی مصرف است، بنابراین ازدیاد جمعیت و رشد شهرنشینی، جامعه مصرفی و مصرف انرژی را شدت بخشیده و عاملی بسیار بزرگ در ناترازی است.
بخش سوم: پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی
- ناترازی انرژی چه پیامدهایی برای اقتصاد ملی، بهویژه صنایع انرژیبر، به دنبال داشته است؟
- آیا ناترازی انرژی میتواند منجر به بحرانهای اجتماعی نظیر خاموشی، نارضایتی عمومی یا مهاجرت شود؟
- اثرات ناترازی بر محیطزیست و منابع طبیعی مانند آلودگی هوا یا استفاده بیرویه از سوختهای فسیلی چیست؟
ناترازی انرژی با روندی که ادامه پیدا میکند و شدت مصرف انرژی در حال افزایش است موجب پایینآمدن ساعت کار صنایع و کاهش تولید می شود و درکل کاهش تولید ملی را به وجود می آورد. اگر روند مصرفی که کشور در حال حاضر دارد و سالانه بین سه تا چهار درصد نرخ رشد مصرف کشور می باشد، در سه سال آینده میزان خاموشی و میزان تعطیلی کارخانه ها افزایش می یابد و طبیعتا یک سری از کسب و کارهایی که روی بستر انرژی هستند به ویژه کسب و کارهای دانش بنیان و بخصوص آنهایی که با پلتفرمها کار میکنند ، دسترسی به اینترنت و دسترسی به انرژی آنها، مشکل می شود. درنتیجه نیروی جوانی که ظرفیت کار دارد مهاجرت می کند و این ضریب مهاجرت را افزایش می دهد. اثرات ناترازی همچنین روی محیطزیست و ناپایداری هم هست. در حال حاضر ایران از نظر آلودگی محیط زیست، جزء ده کشور آلاینده جهان می باشد زیرا ضریب شدت مصرف انرژی و میزان تولید کربن و سهم انرژیهای فسیلی در سبد انرژی ما بالاست و این دلیل آثاری است که در روزهای آلوده در شهرهای بزرگ مشاهده می کنیم. وقتی عوامل را در کنار هم قرار دهیم یعنی الگوی مصرف نابهنجار است و الگوی تولید از تنوع برخوردار نیست، تکنولوژی مصرف به روز نیست، الگوی مصرف از لحاظ رفتاری بهینه نیست، استاندارد مصرف هم استاندارد مناسب نیست و بخشهای مصرفکننده هم به جای بخشهای تولیدی؛ عمدتا بخشهای خدماتی هستند. مضاف براینکه از لحاظ آمایش سرزمین هم صنایع انرژی بر در حاشیه شهرهای بزرگ شکل گرفته اند که همه این عوامل برتولید کربن و بالا بردن ذرات اثرگذاشته و استفاده بیرویه از سوختهای فسیلی و تکنولوژی صنعت موتور که درحال حاضر در بخشهای حمل و نقل وجود دارد و ترکیب حمل و نقل عمومی ( تقریبا حدود 25درصد سهم حمل و نقل عمومی و سهم حمل و نقل خصوصی 75 درصد ) و به علاوه در حمل و نقل خصوصی هم بیشترخودروها تکسرنشین هستند؛ بادر نظرگرفتن مجموعه این عوامل و بررسی شاخصها، جامعه ایران با چالش هایی مواجه هست و مسایل راهبردی ناترازی ها ریشه دوانیده است مضاف براینکه بحث رانت در شاخص اقتصادی راهم باید به عنوان چالش راهبردی غیر قابل انکار در نظر گرفت.
بخش چهارم: راهکارها و سیاستها، آیندهپژوهی و نگاه منطقهای
- چه راهکارهای کوتاهمدتی برای کنترل ناترازی انرژی وجود دارد؟
- چه اقدامات ساختاری و بلندمدتی میتواند به رفع پایدار ناترازی کمک کند؟
- اگر وضعیت ناترازی انرژی ادامه پیدا کند، چه سناریوهایی در دهه آینده برای ایران قابل تصور است؟
- کشورهای همسایه ایران چگونه با مساله ناترازی برخورد کردهاند و آیا الگویی برای ما محسوب میشوند؟
اگر طرف تقاضا را نسبت به طرف عرضه اولویت بدهند و مدیریت کنند میتواند ایمنی، دسترسی مناسب، تامین سرمایه مورد نیاز برای بخش بالادست در تولید و خلق منابع جدید مالی، از محل ذخیره انرژی و صرفه جویی انرژی تامین گردد.
نکته پایانی آنکه معادل هفت و نیم میلیون بشکه از نه و نیم میلیون بشکه نفت وگاز روزانه در کشور مصرف می گردد. اگر شدت مصرف انرژی در 10 سال آینده معادل امروز ترکیه گردد ( کشوری با جمعیت و وسعتی معادل ایران )،GDP دو برابر GDP ایران است اما مصرف انرژی ترکیه نصف مصرف انرژی ایران است. اگر GDP دو برابر نشود ولی مصرف نصف گردد، در پایان 10 سال به نقطه ای خواهید رسید که سه تا سه و نیم میلیون بشکه در روز Saving یا ذخیره انرژی داشته باشید. اگر هر بشکه نفت معادل هفتاد تا هشتاد دلار حساب کنیم حدود هشتاد میلیارد دلار در سال درآمد از محل مصرف بی رویه خواهید داشت که محل خلق منابع شما از محل Saving انرژی خواهد بود.
اولویت دادن به طرف تقاضا، تقویت طرف عرضه، به روزکردن فناوری ها، سرمایه گذاری منابع و نوسازی صنعتی و اداره کردن همزمان طرف تقاضا با طرحهای بهینهسازی و طرحهای اولویت دار؛ که در نهایت این امر میتواند منتهی به خلق منبع گردد. راه حل اساسی تشکیل بازار بهینهسازی است. پس باید تاکید شود که تشکیل بازار بهینهسازی راهبردی اصولی در شرایط کنونی کشور خواهد بود.
در فرصت های آتی می توان به راه حل هایی که تجربه موفق جهانی رانیز به همراه دارند اشاره کرد. این موضوع بسیار بااهمیت است و دانشگاه می تواند در کلیه فعالیت های آینده پژوهی و نوآوری و کارآفرینی خود به آن توجه و تمرکز کند و رسالت دانشگاه در ایران کنونی با حل مساله ناترازی بصورت شفاف پیگیری شود.